خوش نقش تر از فرش دلم بافته اي نيست
بعد مرور مي كند با خودش كه ... ههههههههههي... عجب بازي هايي دارد اين روزگار و ... كجابوده آدم با كدام آدم ها... دنيايش چه قشنگ بوده با آنها و .. چه دور شده اند حالا همه شان و ... آدم هاي جديد هرچند باحال تر، پررنگ تر، به روزتر،.. اما آن اولي ها چون فقط خودشان بودند و خودشان، يعني يك جوري ما يك زماني جولانگاهشان بوده ايم، انگار هنوز جلاي بيشتري دارند برايمان...يعني بُرِشِشان همچين سنگين تر است.. بعد از اين همه سال، حتي در اين عكس هاي قديمي رنگ و رو رفته هم نگاهشان، لبخندشان، رنگ و بويشان، كلا تعطيل مي كند آدم را براي حالا حالا ها......
منٍ ساده دل تنها یک دلٍ ساده دارم که بر دیواره هایش یادگاری زیاد نوشته اند..