هيچ كس اينجا نيست
اصلا مي داني چيست؟ تو مرا پرت كرده اي در حاشيه هاي زندگي.. آنجاها كه ديگر هيچ كس زندگي نمي كند.. اينجاي كه من هستم، فقط منم.. كه غرق مي شوم روز و شب، شب و روز ميان كلمه هام و احساس هام.. كه گره مي زنمشان هي به هم.. كه گاهي گره كور مي شود و باز هيچ كسي اينجا نيست كه بازش كند برايم.. خودت هم حتي اينجايي كه من هستم نيستي..
من اينجا خيلي تنهايم.
خيلي..
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم شهریور ۱۳۸۸ ساعت 18:14 توسط رعنا
|
منٍ ساده دل تنها یک دلٍ ساده دارم که بر دیواره هایش یادگاری زیاد نوشته اند..