تا به حال شده ته نگاه کسی نگاه خودتونو ببینین؟ تا به حال بوده آدمی که بودنش کافی باشه برای اینکه همه راز دلتون براش فاش بشه.. کسی رو دیدن تا به حال که درد رو ته تلخی لبخندتون ببینه؟

که درست همون لحظه هایی که دلتون پره٬ جلوتون سبز بشه و بگه: جوجو چرا نگاهت پُره؟؟ انگاری دلهاتون یه تونل مخفی به هم داشته باشه...

من این آدم رو خرداد سال ۱۳۸۷ پیدا کردم. شایدم اون منو پیدا کرد. شایدم یه نفر سومی هردوتامونو پیدا کرد.. هنوز حتی یک سال هم از بودنش توی زندگیم نمی گذره ... اما نگوترین حرفها و حسهامو می دونه.. نه اینکه گفته باشما.. خودش می دونه.. باورتون نشه شاید. ولی این جوریه. حتی بیشتر از این شاید باشه...

عزیزترین محرم دلم

رفیق کتاب خونه گردی های انقلاب

پایه پیاده روی های روزهای لعنتی زندگیم

آغوش باز تمام اشکهام

تولدت مبارک

نه فقط برای تو٬ تولدت بر من بیشتر مبارک


این یک خط را هم برای تو می نویسم که حسودی نکنی:

بیا عاشقی را رعایت کنیم...