و من عجيب دلم كارهاي سخت بزرگ مي خواهد
اينكه در هيچ كافه اي قهوه ات نيايد و در هيچ مهماني اي رقصت و در هيچ رستوراني غذايت و با هيچ گروهي سفرت و .. خلاصه لحظه اي نگذرد كه تو فكر نكني او حالا بايد كنارم مي بود، همين جا..
اينكه بايد زندگي كنيد بي هم و اين زندگي كردن خيلي مهم است.. زندگي كنيد بي هم، يعني ياد بگيريد بي حضور هم بخنديد.. بي حضور هم برقصيد.. بي حضور هم خوش بگذرانيد.. و خب اين خيلي عجيب است كه كسي بتواند بي حضور آدمش خوش باشد، سرحال باشد و چه و چه و چه... سخت است..
اينكه ياد بگيريم اگر با هم نه، لااقل براي هم زندگي كنيم.. و با همين براي هم زندگي كردن خوشبخت باشيم..
و اين هيچ كار آساني نيست.. بايد ايمان داشت.. بايد به عشق، به او، به زمان، به زندگي، .. ايمان داشت..
ما آدم راه هاي نرفته ايم... و تاوان آن هرچه باشد، باشد...
بعد:
فكر كن يك نفر زنگ بزند و تو گوشي را برداري و بگويي بفرماييد، او بپرسد: اي واي بيدارين شما؟ بگويي بله خب بفرمايين. بگويد: من فكر كردم خوابين وگرنه زنگ نمي زدم.. ببخشيد.. بعد قطع كند گوشي را!!!! مردم كاملا زده به سرشان!
يعني با منِ خواب كار داشته ؟ يعني چي اين؟
منٍ ساده دل تنها یک دلٍ ساده دارم که بر دیواره هایش یادگاری زیاد نوشته اند..