بس در بسته به مفتاح دعا بگشايند
يادم آمد مدتي ست خدا را شكر نكرده ام!
مي گويند خدا را بايد هميشه شكر كرد. حالا گيرم اين روزها همه اش بغض باشد، گيرم نگاه ها غمگين باشند و خفه، گيرم چشم ها پر از اشك.. گيرم لبخندها كمرنگ باشند..
مي گويند خدا را بايد شكر كرد.. حالا گيرم اين روزها ملتي صدايش زده باشند.. گيرم گمان كنند كه كسي صدايشان را نشنيده هنوز.. گيرم منتظرش باشند.. گيرم ملتي منتظر خدا باشند در بغض و سكوت.. خدا را هنوز بايد شكر كرد. هوم؟
خدا را بايد شكر كرد كه روزهاي سخت آينده نيامده است هنوز.. خدا را در نااميدي هم بايد شكر كرد.. خدا را بايد شكر كرد كه هنوز صبح ها دختر كوچك همسايه در حياط لي لي مي كند، حالا گيرم برق شادي در چشم هاش كمرنگ باشد.. كه لاغر شده باشد بس كه شبها بي خواب مي شود، كه عروسك پارچه ايش را محكم تر از هميشه بغل مي كند با بغض.. كه آرام مي گويد الله اكبر...
خدا را بايد شكر كرد كه مشت هامان گره است هنوز.. كه شالهامان سبز.. كه خيابان ها پر از صداي قدم هاي ماست هنوز..
كه هنوز خون، رنگ پيروزي ست و صداي تير، فريادِ شكست..
خدا را بايد شكر كرد كه امروز ما مي دانيم.. آنچه را كه پيشتر نمي دانستيم..
بي شك خدا را بايد شكر كرد.
و گاهي هم عشق آدم را غافلگير مي كند.. درست از جايي كه هيچ نمي فهمي كجاست
منٍ ساده دل تنها یک دلٍ ساده دارم که بر دیواره هایش یادگاری زیاد نوشته اند..