زيبا بمان
"چه اشکالی دارد؛ ما آدمها گاهی عاشق می شویم.. آدمی که عاشقش می شویم معمولاً بهترین انتخاب از میان گزینه های ممکنِ زندگی ما نیست.
ما در تمام غروبهای تمام شهرهای همه ی کشورهای جهان به یاد معشوق دوزاری مان نارنجی می شویم و تمام آب انبه ها توی گلویمان می پرند و روغن تمام سیب زمینی های سرخ کرده ته حلقمان می ماسد و ما حین خوردن همه ی خوراکی ها از حس ملس بیجایی پر می شویم و غذایمان هیچ وقت هضم نمی شود و ما همیشه دل درد عاطفی داریم واز انواع امراض روان تنی رنج می بریم
ما آدمها گاهی عاشق می شویم. ما در تمام مهمانی ها لبخند سبزآبی خشکی می زنیم و به یک صندلی خالی فکر می کنیم و لحظاتمان کاملاً زهرمارمان می شوند و البته ناخودآگاه فعالمان دائماً به ما گوشزد می کند که اگر آن یار دلنوازمان الان اینجا بود ممکن بود حالمان از نپختگی رفتارش کاملاً به هم بخورد و سه روز و سه شب وقت لازم داشته باشیم تا دوباره عاشق تصویرش بشویم؛ معشوق ما احتمالاً آدم زبان بازیست و معمولاً فرد دنیادیده ای نیست و نمی تواند مارا در انحنای موج سینوسی وقایع زندگیمان یاری دهد.
چه اشکالی دارد؛ ما آدمها گاهی عاشق می شویم. آدمی که عاشقش می شویم روزانه دلباخته ی آدمهایی غیر از ما می شود که کمالاتشان به اندازه ی انگشت شست پای ما هم نیست و بالاخره یک روزدر حالیکه ما پیشدستی کرده ایم و کنج خلوت گزیده ایم دلش را به کسی می سپارد و از زندگی ما خارج می شود. ما به او نمی رسیم. از خودمان عصبانی می شویم. چند بار به خودمان اطلاعات ناخوشایندی از نوامیسمان می دهیم و پدرو مادرخیلی ها را بررسی می کنیم و فحش های برازنده ای نثار خودمان می نماییم. و به طور کاملاً اتفاقی با کس دیگری ازدواج می کنیم."
شايد با مرد ميان سال درشت هيكل كم مويي كه مدام سيگار دود مي كند... كسي كه سنگيني نگاهش هميشه هست حتي وقتي كه خودش اصلا نيست.
گفتم: چرا؟
گفت: زيبايي
خنديدم: مي دانم كه نيستم. ... . فقط تنهايم. و تنهايي آدم ها را زيباتر مي كند.
گفت: خوب؟
گفتم: مي خواهم زيبا بمانم.
گفت: پس قول بده.
گفتم: قول؟؟!!!!
گفت: كه زيبا بماني..
پ.ن. بخشي كه در "..." خوانديد برگرفته از وبلاگ زير است
http://www.royaye-maah.blogfa.com/
منٍ ساده دل تنها یک دلٍ ساده دارم که بر دیواره هایش یادگاری زیاد نوشته اند..